دوستان عزیز من سهند کهریزی 21 ساله از کرمانشاه اولین بار بود که خیلی آشکار و واضح به همه گفتم که از چه کسایی بدم میاد

اما حالا پشیمون شدم ،درسته از آدمایی که تو موضوع قبلی وبلاگ گفتم دل خوشی ندارم ولی گفتنش زیاد برام جالب نبود برای همین تصمیم گرفتم موضوع وبلاگمو تغییر بدم

از اونجایی که من تو خونه از بیکاری،البته بیکاری با الافی فرق داره هاهاهاخوب داشتم می گفتم من با اجازه ی شما تو خونه شعر هم میگم

درسته که خیلی قشنگ و خوندنی نیست ولی خووووب قابل تحمله

بد نیست یه نگاهی بندازی و نظر بدی 

به شـمعی مـن نگـه کـردم شـبانه               خـودم را دیــدم اندر زور خـــانه

به میل وسنگ وچرخ وگودو مرشد               چنین گفتم که هیهات از زمانه

چشم من از دیدن آن شمع سوخت            فخر به چشـمان سـیاهی فروخـت

آب غـم و عشق به یک جوی ریخ‍ـت            چشم به آن نیزه و خورشید دوخت

ای آیینه از من چه کسی خوبتر است ؟

آن عشق و صفا

آنکس که تو را عاشق و دیوانه نمود

آنکس که نمی توان به خوبی بشناخت

دیوانه ی اویم وندانم که که است

دانم که اگر وفا به او من نکنم

آهار کلاه من پس معرکه است

دانم که تمام هستی از شاخه ی بید کهنه تا کوه بلند قاف در سجده ی اویند فقط

آن عشق و صفا

آری فقط او از تو  خلیفه در زمین خوبتر است

محبوبتر است

آن عشق و صفا

آن عشق و صفا